- گرسنه دل
- مشتاق آرزومند، حسود حاسد رشکین، زله خوار ریزه خوار: طعمه گرسنه دلان سخن استخوان ریزه های خوان من است. (حسین ثنائی)
معنی گرسنه دل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غمگین، اندوهناک، متالم
آزرده دل: وداع کن که هم اکنون همی بخواهم رفت گسسته دل زنشابور و صحبت احباب. (معزی) گسسته دم. آنکه پس از دویدن خسته شده و نفسش بند آمده باشد: نگر که در پی بویت دویده بود صبا که وقت صبحدمش خوش گسسته دم دیدم. (ظهوری)
دل شکسته، آزرده دل